دهــــــــن آدمــــــــو بـــــــاز می کنن دیگه!!!!

مردک سر کلاس دوباره به من گفت خیلی بلایی هاااااااااااااا!!!!  

دلم میخواست داد بزنم بگم عمته!!!!مرتیکه الاغ! 

سر کلاس از حلق آدم که در نمیاد! لبخند که ی سره به آدم تحویل میده! ی دقیقه هم که میخوای 

 بری بیرون از شر قیافه نحسش راحت شی٬میگه:عقور بخیر٬کجا ایشاا....؟؟!!!!! 

وقتیم میخوای برگردی٬میگه:به به خوش آمدید!بفرمائید داخل دم در بده!! 

توی کل کلاس مردک منو تابلو کرده!!!!  

هــــی!!!! از دست این استاده قاطی بودم یاده استاد ترم پیشم افتادم که البته ایشونم آخوند 

تشریف  داشتن!!! 

 هر هفته که به اسم من میرسید میگفت:خانم بــــــــــله شما ۲تا معنی میده!!!! 

من نمیدونم چرا اینقدر این استادا با دانشجوهاشون راحتن؟؟!!؟ 

گفتن خواهر برادر دینی! دیگه نگفتن که چایی نخورده فامیل شو که؟!!!!؟!

اون از آخوندای قدیم..........  

از آخوندای جدید که دیگه نگو!!!......  

رفته بودیم نمایشگاه کتاب ٬ ی آخونده جوون با ی خانومه وسط اون همه جمعیت تریپ لاو برداشته بود خفن!انگار نه انگار که ما اینجا آدمیم! چییم!! 

آخه یکی نبود بگه جا قحطه؟؟؟! دیگران که اگه جا نداشته باشن شما که دیگه.......... 

خلاصه ملت همه شک زده نگاه میکردن!!منم که چشام مث نلبکی زده بود بیرون٬دهن باز ! خیــــــــــــلی ضایع!!! 

اول به چشای خودم شک کردم! بعد که قیافه ملتو دیدم٬متوجه شدم چشای من ایراد نداره! ایراد از حاج آقــــــــاست!!!! 

بعد از دیدن ی فیلم سینمایی که جای دوستان بسیار بسیار خالی بود!!! 

حاج آقا تازه به خودش اومد که کجا هستن ایشون!!!! ی نگاهی به اطراف انداخت! قیافه ی ما رو دید به خانمه گفت میخوای بریم اون ورتــــــــــــــــــــــــر؟؟!!!!! 

حالا اگه ی پسر جوون امروزی با ی دختره تقریبا امروزی! اونم با رعایت حد فاصله و مسائل دیگر وایساده بودن همون جا٬چه اتفاقی میوفتاد؟؟؟!!!! 

پ.ن.چقدر این رندی اورتون زرتو پرت میکنه!خوب تراپل اچ زد ترکوندش!!!! دلم خنک شد!!!!