نــا گفتــه هائی از جنس ِ گنــــدم

ஜღ کــسی چه میــدانـد٬ شــایــد زمیــن ِمــا جهنــم ِ سیــ ـاره ای دیــگر بــاشــد...ஜღ

نــا گفتــه هائی از جنس ِ گنــــدم

ஜღ کــسی چه میــدانـد٬ شــایــد زمیــن ِمــا جهنــم ِ سیــ ـاره ای دیــگر بــاشــد...ஜღ

امروز..

امروز اتفاقای زیادی افتاد!! هم خوب! هم!! بازم خوب! یعنی سعی میکنم خوب ببینم!! ولی مهمترین اتفاقِ جالبی که برام پیش اومد٬موقع برگشت بود!!  ی آقای مسنی کنار من نشسته بود! موقع پول دادن٬ ۵۰تومنی که من خرد نداشتم اون به آقاهه داد! نمیدونم ولی ی جورایی بهم برخورد٬دهنم باز مونده بود که آقای راننده خیلی قاطع بهش گفت: لازم نیست! هر کی کرایه ی خودشُ میده!! وای چقدی ذوق کردم!! چقد احساس آرامش کردم وقتی اینجوری گفت!! منم وقتی آقاهه پیاده شد ازش تشکر کردم! اونم گفت من متوجه شدم شما تو حالِ خودتون بودید! آخه هنذفری تو گوشم بود!!..چقد خوشم  اومد از رفتارش!! امیدوارشدم که انگاری هنوز مردونگیُ غیرت نمرده!! امیدوارم همیشه سلامت باشه! اینجور آدما دیگه تو دنیای ما کم پیدا میشن!! 

*امروز حالِ آقای مزاحم ِآشنا رو گرفتمُ خواهری کلی بهم افتخار کرد!! 

*چن روزیه که احساس میکنم باید رفتارمُ تغییر بدم! همه بهم میگفتن ولی باور نداشتم که اخلاقم طوریه که دیگران ازم میترسن!! ولی چند روزه با اتفاقایی که افتاد به این موضوع پی بردم!! 

*این هفته با اینکه برام هفته ی پر از تلخی بود! موضوعات ِتلخی که نمیخواستم باورشون کنم!

ولی از ی طرف که ی نفر بنایی رو رها کرده بودُ  کلاساشُ میومد خوشحال بودم!! 

*امروز ی چیز ِدیگه هم فهمیدم! اینکه خیلی خیلی باهوشُ تیزی! و اینکه تمام حواست به اطرافت هست!! اینونوشی بهم گفته بود! ولی بازم منباور نداشتم!!  

*چیزای ِ جالبی امروز ازت فهمیدم!!

*جدیدنا دارم حسودُ متوقع میشم!! از هر عکس العمل ِکوچیکی دلگیر میشم!! نمیدونم !! شاید بخاطر اینه که اعصابم ضعیف شده!! 

*دوس داشتم ی نفر بودُ میگفت که چه کاری درسته که انجام بدم!! 

*مامی هنوز در سفر است ُ فردا حرکت میکنه!!   

*امروز پر از اتفاقای پر معنی برام بود!!

*خــــــــــــدایــــــــــــــا میشه ی راهی بزاری جلوم تا زندگیــــــم تغییـــــــر کنــــــــــه؟!؟! 

نظرات 9 + ارسال نظر
هیس چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 ب.ظ http://l-liss.blogsky.com

چه کاری درسته؟

سلام

نمیدونم
سلام

شبگرد ناآشنا چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:31 ب.ظ http://3miramis.blogsky.com

درود
راه را باید تو بسازی خدا برایت روشنش می کنه

سلام
چه راهی؟! به کمکش نیاز دارم! بن بسته!!

leila پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:17 ق.ظ http://www.spotdark.blogfa.com

این هفته واسه منم بد بود ایش!!!!
ایشالا به چیزایی که می خوای برسی


مرسی جیگرتووووووووووووووووووو

نگین پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:39 ب.ظ

من الان یه سوال برام پیش اومد !‌
حالا که من تو گروه خواهری بودم !‌الان که اون بهت افتخار کرد منم باید صلح کنم و افتخار کنم !؟‌
و امیدوارم یه معجزه ی توووووووووپ واست اتفاق بیفته

بله یله!! الان زمان زمان صلحُ دوستیه!!
وای مرسی !! یعنی میشه!!

تمشکی پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:01 ب.ظ http://tameshki.com

فشار توی این مدت و گیج بودن ..
خیلی روی تفکر ادمی تاثیر میذاره ..
گلم همه ی ما ادما ته مایه ی وجودی مون ی حسادت خاص داریم هر کسی کم و زیاد داره ..
تو حساس شدی ..
حسای بد رو توی وجودت تقویت نکن ..
ازش بخواه مستقیم .. تقدیت کنه <× خدا رو گفتم

وای نوشی میخوامت فقط تو منو میفهمی!!

آقاپسر پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:04 ب.ظ http://www.aghapesar.ir

سلام

گاهی خدا میخواد خودت راهی رو بسازی ...

خوب باشی ...

سلام
نمیدونم پیدا نمیکنم! ی جورایی همش به بن بست میخورم!!
مرسی..

گل مریم پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ب.ظ

سلام گندمی
چه خوب کردی حال مزاحمو گرفتی! نوش جونش
تغییر دست خود ماست! ما بخوایم خدا هم واسمون دست به کارمیشه

سلام مریم جون
آره مریم حسابی حالشو گرفتم!!
امیدوارم..

حامد جمعه 12 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ب.ظ

درود
کاری که یه نفر بگه درسته ممکنه برای تو درست نباشه !!! کاری رو انجام بده که خودت فکر می کنی درسته !

سلام
نمیدونم شاید کاری که خودمم فکر میکنم یا میخوام انجامش بدم درست نباشه!!..

گربه تنها دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:20 ق.ظ http://devil-angel.blogsky.com

نمیدونم چرا من از تو نمیترسم ... شاید برای اینه که تا حالا برام جارو نکشیدی

اول که من گربه ها رو خیلی دوس دارم..دوم که اینا همش شایعس!! جدی نگیر..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد